♪ من او را در دهان و در الاغم می خواهم ♪
کایلی مارتین.
اوباش ها دارند پرونده هایشان را حل می کنند، اما زن یکی از آنها می خواهد لعنت کند. شوهر حال و حوصله ای ندارد، اما رفیقش اصلا بدش نمی آید که گونه او را برآمده کند. مادر به همسرش اطمینان می دهد که نیازی به حسادت نیست - او به اندازه کافی برای همه وجود دارد! و چه، دلیلی برای آن وجود دارد - و دوستان خوشحال هستند و اسپرم در توپ ها دست نخورده است. اگر زن عوضی است، پس این یک مزیت برای شهرت است - خانه ای پر از مهمان و هدایا. علاوه بر این، او بیرون نمی رود، همه را به خانه می برد، زیر نظر شوهرش.
زن مو قهوه ای تصمیم گرفت برای خودش تعطیلات درست کند، دو گاوچران در یک زمان او خیلی خوب لعنتی شد. دو بشکه با هم هماهنگ شدند.
خیلی خوب. چه می توانم بگویم؟
آبلا دختر خوبی است، او در حال صیقل دادن به دیک بزرگ یک سیاهپوست است، از اندازه آن بسیار هیجانزده است و انتظار دارد اینقدر خوب او را فاک کنند.
اوه، لعنتی، پایان آن را کشت.))
بابا یک تقسیم وظایف در خانه دارد - همسرش برای او آشپزی می کند، دخترش دیک او را می مکد. او حتی در بیدمشک او تقدیر کرد تا به او نوه بدهد. و اگر ازدواج می کرد، بابا، مثل یک مرد صادق، در دهانش تقدیر می کرد!
چه خبر است؟ آنها شما را به لعنتی می کشند.
ویدیو های مرتبط
اسمش چیه؟